موقعیتی بوجود امد تا باآقای احمدی نسب ، دهیار جوان و پرتلاش روستای صدخرو گپ و گفتگویی کوتاه در...
بانک صادرات شعبه صدخرو ، به عنوان یکی از بانک های موفق در سطح کشور معرفی شده است . در خصوص چگ...
نوشته حاضرتحقیقی است از دوست عزیزمان جناب آقای محمد امین حسامی که به معرف...
محمدعلی فاضل خراسانی، از علمای نامی حوزه در هفتم ربیع الثانی سال ۱۳۴۲ هج...
هرجا از بندگان صالح خدا ذکر و یادی شود و برکات آنجا نازل می شود.بندگانی...
مراسم زیارت عاشورا همراه با عزاداری و سینه زنی به مناسبت ماه محرم و ایام سوگواری...
با نزدیک شدن به ایام محرم ، مساجد هیئت های عزاداری صدخرو جهت برگزاری مراسم عزادا...
مسئول حوزه پژوهشي اداره ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري سبزوارگفت: کتاب...
به گزارش پایگاه خبری و اطلاع رسانی صدخرو (صدخرو نیوز) ،مراسم باشکوه...
ایسنا: محققان دانشگاه تربیت مدرس طی یک طرح پژوهشی برای نخستین بار با استفاده از سامانه ماشین بینایی...
بیشتر مردم در روزهای سرد و خشک زمستان، با استفاده از کرم های مخصوص سعی می کنند طراوت و سلامت پوست خ...
انجیر از میوههایی با قند بالا است که مانع از افت قند خون شده، همچنین دانههای این میوه مانع...
20 راهکار برای تغذیه درست در ماه رمضان ماه رمضان، ماه نیایش با خداست. بهتر است...
هندوانه منبع طبیعی از بهترین آنتیاکسیدانها بوده که طبیعت فراهم کرده است. آنتی اکسیدانهایی...
برداشتی از دعای 24 صحیفه سجادیه
دعا برای والدین در نگاه و منظر امام سجاد (علیه السّلام)
محمد قمی فر
دوره حیات امام سجاد علیه السلام، یكى از سخت ترین و خفقان بارترین دورهها براى اهلبیت و ائمه علیهمالسلام بود و محدودیتهاى بسیارى از سوى امویان براى امامان شیعه اعمال مىشد. از این رو براى امام سجاد علیهالسلام زمینه دایر كردن جلسات بحث و تفسیر و فقه و علوم دیگر میسر نبود.
آن حضرت، بسیارى از معارف ناب اسلامى را در قالب دعاهاى صحیفه بیان داشته است. از این رو مى بینیم كه در دعاهاى این كتاب، ظریفترین مباحث خداشناسى، هستى شناسى، عالم غیب و فرشتگان، رسالت انبیا، جایگاه پیامبر و اهلبیت علیهم السلام، فضایل و رذایل اخلاقى، حالات خاص انسان، شیوه هاى شیطان در گمراه ساختن مردم، گرامیداشت اعیاد و یوم الله هاى مختلف، مسائل اجتماعى و اقتصادى، اشارات تاریخى و سیره، توجه دادن به مظاهر قدرت پروردگار، یادآورى نعمتهاى مختلف خداوند و وظیفه شكر و سپاس، آیات آفاقى و انفسى پروردگار، ادب و آداب دعا، تلاوت، ذكر، نماز و عبادت و ... دهها موضوع مهم دیگر مطرح است. قالب، قالب دعا و نیایش است ولى مضمون، تبیین دین و ارزشهاى اخلاقى و معارف قرآنى و وظایف عبادى و آداب بندگى است.
اهمیت صحیفه سجادیه از آنجاست كه امام معصومى همچون حضرت سجاد علیه السلام با خداى خویش با این دعاها راز و نیاز و نیایش مىكرده است. صحیفه، كه از آن به «زبور آل محمد» نیز یاد مىكنند، هم از نظر گوینده و هم از نظر مخاطب (كه پروردگار است) از ویژگى خاصى برخوردار است. صحیفه سجادیه علاوه بر محتواى عمیق و مضامین متعالى كه در این دعاها نهفته است،
«صحیفه سجادیه» در فصاحت و بلاغت و عمق معانى آن درخور دقت است. سند آن بسیار معتبر مىباشد و اهلبیت عصمت، پیوسته مواظبت و مراقبت از این كتاب را - كه میراث ارزشمند امام زین العابدین علیه السلام است - به دیگران توصیه مىكردند. ([1])
(دعای بیست و چهارم)
وَ كان مِندعائِه عليهالسّلام لِاَبَوَيْهِ عَليهماالسَّلام
« براى پدر و مادرش »
وَاجْمَعْ لى عِلْمَ ذلِكَ كُلِّهِ تَماماً، ثُمَّ اسْتَعْمِلْنى بِما تُلْهِمُنى مِنْهُ،
و دانش تمام آن واجبات را برايم فراهم نما، آنگاه مرا به آنچه در اين زمينه به من الهام كردهاى به كار گير،
وَ وَفِّقْنى لِلنُّفُوذِ فيما تُبَصِّرُنى مِنْ عِلْمِهِ، حَتىَّ لايَفُوتَنِى اسْتِعْمالُ شَىْءٍ عَلَّمْتَنيهِ،
و توفيقم ده به آنچه به من بصيرت مىدهى اقدام كنم، تا به كار بستن چيزى از تعليماتت از دستم نرود،
وَلاتَثْقُلَ اَرْكانىعَنِالْحُفُوفِفيما اَلْهَمْتَنيهِ.
و اركان بدنم از خدمتى كه مرا به آن ملهم فرمودهاى احساسگرانى ننمايد.
وَاجْعَلْ طاعَتى لِوالِدَىَّ وَ بِرّى بِهِما اَقَرَّ لِعَيْنى مِنْ رَقْدَةِ الْوَسْنانِ
وَاُقَدِّمَ عَلى رِضاىَ رِضاهُما،
وَاَسْتَكْثِرَ بِرَّهُما بى وَ اِنْ قَلَّ، وَاَسْتَقِلَّ بِرّى بِهِما وَ اِنْكَثُرَ .
و خوبى ايشان را در حق خود هرچند اندك باشد زياد بينم، و نيكويى خود را درباره ايشان
گرچه بسيار باشد كم شمارم
اَللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُما صَوْتى، وَ اَطِبْ لَهُما كَلامى،
. خداوندا، صدايم را در محضر آنان ملايمكن، و گفتارم را بر آنان دلنشين فرما،
وَ اَلِنْ لَهُما عَريكَتى، وَاَعْطِفْ عَلَيْهِما قَلْبى، وَصَيِّرْنى بِهِما رَفيقاً، وَ عَلَيْهِما شَفيقاً.
و خويم را نسبت به آنان نرمى عنايت كن، و قلبم را بر هر دو مهربان ساز، و مرا نسبت به هر دوخوشرفتار و دلسوز قرار ده .
اَللَّهُمَّ اشْكُرْ لَهُما تَرْبِيَتى، وَ اَثِبْهُما عَلى تَكْرِمَتى،
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاغْفِرْ لى بِدُعآئى لَهُما،
وَاغْفِرْ لَهُما بِبِرِّهِما بى مَغْفِرَةً حَتْماً،
و آن دو را بهسبب خوبيهايى كه در حق من داشتهاند مشمول غفران حتمى قرار ده،
وَارْضَعَنْهُما بِشَفاعَتى لَهُما رِضىً عَزْماً، وَ بَلِّغْهُما بِالْكَرامَةِ مَواطِنَالسَّلامَةِ.
و از آنانبه شفاعت من از آنان بهطور مسلّم خشنود شو، و آنان را با كرامت به سر منزلسلامت برسان.
اَللَّهُمَّ وَ اِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لَهُما فَشَفِّعْهُما فِىَّ،
خداوندا اگر پدر و مادرم را پيش از من آمرزيدهاى پس ايشان را شفيع من قرار ده،
وَاِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لى فَشَفِّعْنى فيهِما، حَتّى نَجْتَمِعَ بِرَاْفَتِكَفى دارِ كَرامَتِكَ،
و اگر مرا پيش از آنان مورد آمرزش قرار دادهاى پس مرا شفيع ايشان كن، تا در پرتو مهربانيت در سراى كرامت،
وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ،اِنَّكَ ذُوالْفَضْلِالْعَظيمِ، وَالْمَنِّ الْقَديمِ، وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرَّاحِمينَ.
و جايگاه مغفرت و رحمتت گرد آئيم، زيرا كه تو صاحب فضلزرگ و نعمت قديمى، و تو مهربانترين مهربانانى.
شرح و تفسیر دعا
********
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ، وَ اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرينَ،
وَاخْصُصْهُمْ بِاَفْضَلِ صَلَواتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ بَرَكاتِكَ وَ سَلامِكَ،
خداوندا بر محمّد بنده و فرستادهات و بر خاندان پاكش درود فرست،
و آنان را به بهترين درودها و رحمت و بركات و سلام خود مخصوص گردان،
حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) فرمودند : صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجت هاي شماست و خدا را از شما راضي مي گرداند و اعمال شما را پاک و پاکيزه مي کند.(بحارالانوار ، ج 94 ، ص 69)
پروردگارا ! در درجه اوّل درودت را بر محمّد و آل محمّد (علیهم الصَّلاه و علیهم السَّلام) نازل بفرما !
در چرایی و ذکر این دعا در ابتدای دعا ها می توان چنین گفت که ذکر صلوات بر بندۀ برگزیدۀ خداوند محمد مصطفی (ع) دعای مستجابی است چنانکه داعی برابر رهنمود ائمه به این اعتقاد رسیده است که چون این دعا مستجاب است ، ادعیّه بعد از ذکر صلوات هم مستجاب خواهد شد.
دعا کننده پس از ذکر صلوات درخواست خود را از خداوند چنین بیان و طلب می نماید .
وَاخْصُصِ اللَّهُمَّ والِدَىَّ بِالْكَرامَةِ لَدَيْكَ وَالصَّلوةِ مِنْكَ، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
الهى و پدر و مادر مرا به كرامت نزد خود و درود از سوى خود اختصاص ده، اى مهربانترين مهربانان.
درخواست کرامت خداوند برای والدین یعنی درخواست فیض کریمانه از خالق توانمندی که توانایی کارهای خارق العاده را دارد و می تواند از قوانین طبیعی خارج شده و مسیر لطف و رحمت خود را به روی این عزیزان بگشاید ، همانگونه که همیشه از خدا می خواهیم به رحمت واسعه خود با ما رفتار نماید زیرا هیچ یک توان برخورد عادلانه خداوند را نخواهیم داشت .([2] )هرچند لطف خدواند از عدلش جدا نخواهد بود .([3])
در این مسیر است که والدین تحت حمایت خاص خداوند قرار می گیرند و در معنایی دیگر از رهبری خاص خداوند برخوردار می شوند ، تا زمینه های جدایی از حق و انحراف از رفتارهای نامناسب از بین برود و خود لیاقت فیض خداوندی را کسب کنند.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاَلْهِمْنى عِلْمَ مايَجِبُ لَهُما عَلَىَّ اِلْهاماً،
خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و دانش آنچه از حقوق ايشان كه بر من لازم است به من الهام كن.
در علوم رفتاری آنچه که باعث رفتار می شود عبارتند از ، علم و آگاهی، دید و نگاه ، بینش و اعتقاد ، وراثت ، محیط و ...
مهم ترین مؤلفۀ مؤثر بر رفتار علم و آگاهی است ، که می تواند حالت تحریکی و کنترلی دیگر مؤلفه ها را نیز داشته باشد ، علم و آگاهی معمولًا اکتسابی هستند و باید با زحمت ، تلاش و ارادۀ انسان بدست آیند ، که در این فراز حالتی بالاتر از اکتساب درخواست شده است ، الهام[4] و آگاه شدن از حقوق واجبی که والدینم بر من دارند.
الهام در لغت به معناي القاي مطلبي در نفس و جان است که به جهت درونی شدن در جایگاه عمل ثبات و استواری دارد ، و حتماً زمینۀ عمل پیدا می کند .
وَاجْمَعْ لى عِلْمَ ذلِكَ كُلِّهِ تَماماً، ثُمَّ اسْتَعْمِلْنى بِما تُلْهِمُنى مِنْهُ،
و دانش تمام آن واجبات را برايم فراهم نما، آنگاه مرا به آنچه در اين زمينه به من الهام كردهاى به كار گير،
اما پس از آگاهی ، عمل به دانسته ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است ، زیرا اکثر مردم آگاهی لازم را داشته ، ولی در عمل نقیصه هایی بروز می کند که مانع بروز رفتار است .[5]
یاری و هدایت خداوند در همۀ لحظات باید شامل حال انسان باشد و خداوند لحظه ای ما را به حال خود واگذار نسازد و گرنه در لحظه و آنی انسان عابد به فردی ضعیف تبدیل خواهد شد ، لذا اشتغال به دانسته ها هم نیازمند فیض خداوند بزرگ است.
وَ وَفِّقْنى لِلنُّفُوذِ فيما تُبَصِّرُنى مِنْ عِلْمِهِ، حَتىَّ لايَفُوتَنِى اسْتِعْمالُ شَىْءٍ عَلَّمْتَنيهِ،
و توفيقم ده به آنچه به من بصيرت مىدهى اقدام كنم، تا به كار بستن چيزى از تعليماتت از دستم نرود،
بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است.[6] و نزد اهل معنا، نیرویى نهانى و قوّه اى قلبى است که در شناخت حقایق تا عمق وجود و باطن ذات آن رسوخ مى کند.
حالا علیرغم این الهام دانش ، و نفوذ و عمق بصیرت بازهم محتاج فیض خداوندی هستیم که بتوانیم عامل خوب و مناسبی برای دانسته های خود باشیم ، بگونه ای که این دانسته های متعالی و مؤثر به نتیجۀ مثبت خویش برسد و چیزی از نتایج این دانسته های خداوندی از بین نرود ، براستی که از دست دادن این فیوضات همان خسرانی [7] است که همواره با آن روبرو بوده و خواهیم بود .
وَلاتَثْقُلَ اَرْكانىعَنِالْحُفُوفِفيما اَلْهَمْتَنيهِ.
و اركان بدنم از خدمتى كه مرا به آن ملهم فرمودهاى احساس گرانى ننمايد.
و اما درخواست اینکه ارکان بدن ازخدمت الهام شده احساس گرانی نکند به دو تعبیر می توان استناد کرد .
ارکان جسم که شامل توانایی سوخت و ساز بدن به صورت مناسب، انعطاف پذیری ، بهبود و ارتقای قدرت عضلانی، به حد و توانی باشدکه قدرت انجام خواسته های والدین را داشته و بتواند با انجام بهینۀ رفتارها و اعمال ، زمینه ای برای کسب رضایت آنان قرار گیرد ، بگونه ای که دعای خیر آنان پس از برآورده شدن خواسته ها ، همواره پشتیبان فرزندان بوده و درجهت دلگرمی فرزندان ، مؤثر قرار گیرد.
ارکان معنوی بدن که روح نواز و لذّت آفرین و رفتارساز است ، می تواند فرد را در جهت این خدمت ارزشمند تجهیز نموده و با تسهیل مشکلات رفتاری ، فضایی عاطفی وپراز صمیمیت را برای خدمت بی شائبه به والدین فراهم سازد.
علایق، گرایش ، نگرش ، ارزشها و اعتقادات همان ارکان تآثیرگذار بر قدرت اراده ، تصمیم گیری و انجام عمل خواهند بود .
در معنای ایمان[8] هم می بینیم که پس از معرفت و یقین قلبی و پس از تأیید زبانی، عمل آغاز می شود ، در چنین حالت و موقعیت ، اکراه و اجبار اعمال ازبین رفته و فضای مأنوسی برای انجام وظایف و مسئولیت ها فراهم خواهد شد.
نکته مهم وقابل توجّه در انجام رفتار واعمال با حالت فشار و ناراحتی ، بحران تعاملی فرزند و والدین رقم خواهد زد ، فرزندی که از روی فشار و ناچاری ، رفتاری را انجام می دهد ، نشاط و شادابی لازم را به هنگام انجام وظیفه نخواهد داشت و علیرغم اینکه این موقعیت از دقت مناسب او در انجام کارها می کاهد ، انعکاسی نا مأنوس بر چهره و حالت وی خواهد گذاشت و در مجموع آدمی را به سمت یأس و افسردگی خواهد برد.
والدین هم که چنین برخوردی را مشاهده کنند ، با غمی ناخواسته درگیر خواهند شد ، از طرفی بزرگواری و کرامت آنها اجازه نمی دهد فرزند به ناراحتی و نخواسته وظیفه ای را انجام دهد و از این بابت به رنج و تعب افتد و از طرفی دیگر چون نیازمند این یاری و مددکاری هستند ، با نگرانی و تشویش پذیرای این رفتار خواهند بود و همواره به خود نهیب زده و کنترل های مضاعفی خواهند داشت که بیش از این باعث آزار فرزند خود نباشند .
قرار گرفتن والدین در چنین حالتی ، بسیار شبیه مرگی تدریجی است که از سلامت روحی و جسمی والدین می کاهد و آنها را آمادۀ رنج های بیشتری می نماید که می تواند یکی از دلایل افسردگی والدین باشد .
گاه قرار گرفتن در چنین حالتی ، رها کردن خود از نهاد خانواده و پذیرش رنج و درد های بیشتری خواهد بود و گاه به عنوان یک مضطر حقیقی ، انتظار مرگی زودرس را خواهند کشید ، تا باعث راحتی خود و فرزندانشان باشند .
بدین جهت است که اندرز امام در قالب خواسته ای حکمت آفرین و درقالب دعا و با نمودی عاطفی از خدای مهربان و رحیم درخواست می شود .
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ والِهِ كَما شَرَّفْتَنابِهِ،
خداوندا بر محمد و آلش درود فرست همانطور كه ما را به وجودش سرافراز فرمودى،
ذکر مبارک و عظیم القدر صلوات بر محمد و آل او (صلی الله علیه و آله) حجاب بر انداز است. گاه رفتار، کردار و نیات نادرست بندگان ، حجاب بین خلق و حق تعالی می گردد که با ذکر صلوات آن حجاب از بین برداشته شده و دعاء به جانب او صعود می کند.
آثار فراوانی بر ذکر صلوات مترتب است که به برخی از آن به شرح ذیل اشاره می شود:
این ذکر شریف موجب استجابت دعاست. در بعضی از روایات تصریح شده است كه برای استجابت دعا، آن را با صلوات بر محمد و آل محمد آغاز كنید، زیرا صلوات بر محمد و آل محمد همواره مستجاب است، و خداوند كریمتر از آن است كه دعای اول را مستجاب كند و دعای دوم را مستجاب ننماید.
از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل شده است كه فرمود:
«اذا كانت لك الیالله سبحانه حاجه فابدء بمسأله الصلوه علی النبی (ص) ثم سل حاجتك، فان اللهاكرم من ان یسأل حاجتین، فیقضی احداهما و یمنع الاخری.»
در روایات دیگری آمده است كه دعایتان را با صلوات شروع و با آن ختم كنید، تا دعای شما بین دو دعای مقبول واقع شود و مستجاب گردد، زیرا خدا كریم تر از آن است كه اول و آخر دعاء را مستجاب كند و وسط آن را مستجاب ننماید.
<< منكانت له الی الله عزوجل حاجه، فلیبدء بالصلوه علی محمد و آله، ثم یسئلحاجته، ثم یختم بالصلوه علی محمد و آل محمد؛ فان الله عزوجل اكرم من آنیقبل الطرفین و یدع الوسط، اذا كانت الصلوه علی محمد و آل محمد لا یحجبعنه>>.(امام صادق ع)
در ادامه صلوات بر پیامبر سرافراز شدن به وجود پیامبر مورد تأیید و تاکید قرار گرفته است ، که خود اقرار به رسالت و نبوت کسی است که از طرف خداوند مامور هدایت است ، و این اقرار لسانی و قبول شرافت او ، زمینۀ عمل را برای داعی فراعم خواهد آورد.
وَ صَلِّعَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ كَما اَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَى الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ.
و بر محمد و آلش درود فرست. همانسان كه به سبب آن حضرت حقى از ما بر عهده مردم واجب نمودى.
رسول بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله و سلم در گفتارى حكيمانه چهار حق را بر عهدهى مردم نسبت به يكديگر واجب دانسته و اداى آن را الزامى اعلام فرموده است
يلزَمُ الحَقّ لأُمّتى فى أربَعٍ: يُحبّون التائبَ، وَيَرحَمونَ الضَّعيفَ، وَيُعينُونَ المُحسِنَ، وَيَستَغفِرونَ لِلمُذنِب
" خصال: 1/ 239، حديث 88؛ بحار الانوار: 71/ 223، باب 15، حديث 11. "
براى امتم در چهار چيز حقّ واجب است: دوست داشتن توبه كننده، مهرورزى به ناتوان، يارى دادن به نيكوكار، و طلب آمرزش براى گناهكار.
امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت خیرخواهانه نیز از حقوقی است که مردم به گردن داشته تا نسبت به همنوع خود دلسوز و یاری دهنده باشند.
پيامبران، همان گونه كه براى هدايت و ادارهء مردم بر «نصيحت» و خيرخواهى تكيه داشتند، از مردم نيز مى خواستند كه ناصح و خيرخواه آنان باشند.
«پيامبر پس از آن كه خبر رحلتش را از جبرئيل دريافت كرد، مردم را به مسجد فراخواند، پس از آن كه مردم جمع شدند،پيامبر به منبر رفتند و خبر رحلت خود را به آن ها دادند و سپس فرمودند: خدا را به ياد آن كس مى آورم كه پس از من در ميان مردم، حاكم و والى شود، كه مبادا با مسلمانان مهربانى نكند، بلكه بايد سالخوردگان را احترام گذارد و با ناتوانان و ضعيفان مهربان باشد و عالمان را بزرگ دارد و به مردم زيان نرساند تا خوارشان كند و به فقر و نيازمندى گرفتارشان نكند تا كافر شوند و از دين بيرون روند و در خانهء خود را به روى آنان ببندد تا تواناى آن ها ناتوان را بخورد و به هنگام لشگركشى برآنان سختى روا ندارد تا نسل امت قطع شود.»
در این فراز درخواستی ظریف و قابل تأمل آمده است.
اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى اَهابُهُما هَيْبَةَ السُّلْطانِ الْعَسُوفِ،
" خداوندا چنان كن كه از هيبت پدر و مادرم چون از هيبت سلطان خودكامه بيمناك باشم"
انسان در برابر پادشاه زورگو و خودکامه، تلاشی ویژه برای اطاعت و پیروی خواهد داشت ، زیرا این فهم غالب برای آدمی بوجود آمده است که چنانچه اطاعتی بوجود نیاید ، زندگی و حیاتی پس از آن امکان پذیر نخواهد بود .
اگر انسان مقابل پادشاهی خود کامه بایستد و بداند که او هیچ قصوری را نمی بخشد وبسیار سخت گیر است چگونه بدون چون وچرا از تمام اوامر آن پادشاه اطاعت خواهد کرد و جرأت رو ترش کردن و اظهار ناراحتی را خواهد داشت؟
خودکامگی سلطان و قدرت بلا منازع او چون و چرا و تعلل را از بین برده و انسان را ملزم به رعایت بدون قید و شرط و هرچند از روی بی میلی و اکراه خواهد نمود.
باید دانست که پشت پدر و مادر خدای مقتدرو جبّار ایستاده و با تمام مهربانی که دارد در مقابل حق پدر و مادر کوتاه نمی آید و نسبت به کوچک ترین کم احترامی ها عقوبت سختی خواهد کرد .
پس انسان هنگامی که در مقابل ایشان قرار میگیرد بدون داوری در رفتار آنها بدون کم و کاست اوامر آنها (بجز اوامر غیرشرعی) به دیده منّت قبول كند و این اطاعت را سرمایه آخرت خود قرار دهد که اطاعت در مقابل پدر و مادر و کرنش در مقابل آنها اطاعت از خدای مهربان است.
این خواسته که پیروی از والدین بوجود آورد ، بعداً می تواند به مهربانی و ادب بارور شود ، چرا که نتیجۀ اطاعت و رعایت دیگران ، خاصه مهرورزی والدین ، رضایت و ابراز لطف است و این خود پاداشی است که می تواند به تداوم یک عمل خیر کمک کند.
وَ اَبَرُّهُمابِرَّ الْاُمِّ الرَّؤُوفِ،
" و به هر دو چون مادرى مهربان نيكى نمايم، "
چنانکه در ادامه آمده است و نقش مهربانی مادر را برجسته نموده است، نقش عاطفی و صمیمیت مادر نقشی پایدار و پذیرفته شده در همۀ جوامع می باشد .
خداوند چشمه ای از رحمت و عطوفت خود را در وجود مادر به ودیعه گذاشت. یک فرزند هر چقدر بد و اذیت کننده باشد ، امّا در قلب مادر هم چنان فرزند است و نسبت به او کمال مدارا را دارد در بیماری هایش بدون اظهار ناراحتی پرستاریش می کند در خنده هایش شاد است و در غصه هایش اندوهگین خواهد شد و به او عطوفت و مهربانی دارد.
و در برابر این صفت ارزشمند ، وظایفی بوجود آمده است که تحت تأثیر فرهنگ های مختلف ، رفتارهای مشابهی قابل انتظار است .
امام سجّاد(ع) در این قسمت از ما می خواهند که نسبت به پدر و مادر مهربان و صبور باشیم و از رفتار آنها نرنجیم و از لطف و مهربانی خود نسبت به آنها کم نکنیم.
امام رضا عليه السلام در پاسخ مسأله اى می فرمايد:
خداوند نافرمانى پدر و مادر را از اين جهت حرام فرموده است كه موجب از دست دادن توفيق طاعت خداوند عزوجل و بی احترامى به پدر و مادر و ناسپاسى نعمت و ناشكرى و كم شدن نسل و قطع شدن آن می شود .
از طرفی نافرمانى آنان سبب می شود كه پدر و مادر حرمت نداشته باشند. حقوق آنان شناخته نشود، پيوندهاى خويشاوندى قطع گردد، پدر و مادر به داشتن فرزند بی ميل شوند و به علت نيكى نكردن و نافرمانى فرزند ، آنان نيز در تربيت، او را رها سازند.
وَاجْعَلْ طاعَتى لِوالِدَىَّ وَ بِرّى بِهِما اَقَرَّلِعَيْنى مِنْ رَقْدَةِ الْوَسْنانِ
و اطاعت از آنان و نيكى به هر دوى آنان را در نظرم از لذّت خواب در چشم خوابآلوده شيرينتر ،
، وَاَثْلَجَ لِصَدْرى مِنْ شَرْبَةِالظَّمْئانِ حَتّى اُوثِرَ عَلى هَواىَ هَواهُما
و براى سوز سينهام از شربت گوارا در ذائقه تشنه خنكتر گردان.
حَتّى اُوثِرَ عَلى هَواىَ هَواهُما ، وَاُقَدِّمَ عَلى رِضاىَرِضاهُما،
تا خواسته ايشان را بر خواسته خود ترجيح دهم، و خرسندى آن دو را بر خرسندى خود مقدّم دارم،
ترجیح خواستۀ آنان بر خواستۀ خود ، ورود به دنیای گذشت و ایثار است که پله های تکامل و رشد معنوی انسان را رقم می زنند و مشاهدۀ خرسندی آنان ، رضایت مضاعفی است که موجب بالندگی و فهم مفید بودن و اثر گذاری مثبت و درک جایگاه خلقت اوست ، که باز هم در مسیر عرفان و شناخت به خدایش مرتبط می شود و لذت این ارتباط را جز دلهای آگاه و بیدار پیروان حقیقی خداوند ، درک و فهم نخواهند کرد.
، وَاُقَدِّمَ عَلى رِضاىَرِضاهُما،وَاَسْتَكْثِرَ بِرَّهُما بى وَ اِنْ قَلَّ، وَاَسْتَقِلَّ بِرّى بِهِما وَ اِنْكَثُرَ.
و خوبى ايشان را در حق خود هرچند اندك باشد زياد بينم، و نيكويى خود را درباره ايشان گرچه بسيار باشد كم شمارم.
اَللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُما صَوْتى، وَ اَطِبْ لَهُما كَلامى،
وَ اَلِنْ لَهُما عَريكَتى، وَاَعْطِفْ عَلَيْهِما قَلْبى، وَصَيِّرْنى بِهِمارَفيقاً، وَ عَلَيْهِما شَفيقاً.
وقتی که آدمی کسی را از جان و دل دوست داشته باشد و جایگاه شخصیتی او را ارتقا دهد ، به یقین نسبت به آنان خوشرفتار خواهد شد.
دلسوزی و رأفت هم از باب مسئولیت پذیری و اعتماد به توان و داشته هاست و زمینه ساز رفتار های حمایتی خواهد شد ،شخص مهربان ، خوشرفتار و دلسوز متخلق به اصول و متأثر ار هدایت خدایی است که او را اشرف مخلوقات خود قرار داده و به او شرافت و کرامت عتایت تموده است ، پس اینجا خاصه در مقابل والدین بایئد به این مسئولیت الهی خود عمل نماید ، تا نشان دهندۀ اخلاق انسانی او باشد و بتواند در مقام خلیفه الهی خویش افای نقش نماید .
اَللَّهُمَّ اشْكُرْ لَهُما تَرْبِيَتى، وَاَثِبْهُما عَلى تَكْرِمَتى،
وَاحْفَظْ لَهُما ما حَفِظاهُ مِنّى فى صِغَرى.
عفو موجب دستیابی شخص به مقام متقین می شود همچنین موجب می شود تا شخص به چیزهای دیگری نیز برسد. از جمله آن که از محبت خاص خداوند بهره مند می شود (آل عمران آیه ۱۳۴ و مائده آیه ۱۳) و زمینه دوستی وی با خلق فراهم می آید (فصلت آیه۳۴) همچنین از گذشت الهی (نساء آیه۱۴۹) و دریافت سلام خاص خداوند (فرقان آیه ۶۳ تا ۷۵) و رحمت کریمانه وی (نور آیه ۲۲ و تغابن آیه ۱۴) نیز بهره مند می گردد.
فَهُما اَوْجَبُ حَقّاً عَلَىَّ، وَ اَقْدَمُ اِحْساناًاِلَىَّ،
زيرا رعايت حق آنان بر من واجبتر، و احسانشان نسبت به من ديرينهتر،
وَاَعْظَمُ مِنَّةً لَدَىَّ مِنْ اَنْ اُقآصَّهُما بِعَدْلٍ، اَوْ اُجازِيَهُما عَلى مِثْلٍ، اَيْنَ اِذاً
و منّتشان بر من بيشتر از آن است كه از آنان از روى عدل تقاص بكشم، يا نسبت به ايشان معامله به مثل كنم،
تقاص برگرفته از ريشه «قصّ، يقصّ» است. قصّ دلالت مي کند بر پي گرفتن اثر چيزي (راغب، 1409: 419؛ ابن فارس، 1407: 5 /11). اين مفهوم در سوره قصص به کار رفته است: (قالت لأخته قصّيه)؛ «مادر موسي به خواهرش گفت: دنبال موسي برو» (قصص/ 11).
تقاص در امور مالي و حقوقي نظير قصاص است در جراحات و نفوس؛ زيرا مقاصّه و قصاص نظير هم هستند؛ لذا همچون قصاص که قصاص کننده عين عمل جاني را نسبت به او انجام مي دهد و اثر جنايت او را دنبال مي کند، در تقاص هم تقاص کننده حقّ خود را پيگيري مي کند (طبرسي، 1376: 1 /478).
تقاص در اصطلاح يعني شخص، حقش را از ديگري بدون اطلاع يا رضاي او بگيرد. گرفتن حق بدون رضا به گرفتن همراه جهل مديون ملحق مي شود و به هر تقدير، ظاهر آن است که تقاص مشروط است به اينکه آن شخص از اداي حق، ممتنع باشد (مشکيني، 1379: 156)..[12]
هَيْهاتَ ما يَسْتَوْ فِيانِ مِنّى حَقَّهُما،
بدون شك بعيد استكه بتوانند حق خودرا از من دريافت دارند،
وَلااُدْرِكُما يَجِبُ عَلَىَّ لَهُما، وَ لا اَنَا بِقاضٍ وَظيفَةَ خِدْمَتِهِما،
و من نمىتوانم حقوقى را كه بر عهدهام دارند تدارك نمايم، و وظيفه خدمت آنان را بجاى آورم،
اینک خودرا توانمند در اداء حق و حقوق والدین نمی یابد و اقرار می کند که نمی تواند حقوق برعهده گرفتۀ خویش را تدارک نموده و بجای آورد.
این همان مسیر معرفت و سپاسگذاری از صاحبان حق و حقیقت است که ارزش لطف منعم را شناخته و عمل به ادای حق دیگران را ، در مقابلِ لطفی که دریافت داشته اند برابر نمی دانند.
پس برابر با این اعتقاد و توجه جایی برای تقاص و مقابله باقی نخواهد بود و این اقرار به ضعف انسان را به توانمندیهای معنوی رهنمون خواهد کرد.
فَصَلِّعَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ اَعِنّى يا خَيْرَ مَنِ اسْتُعينَ بِهِ،
پس بر محمد و آلش درود فرست، و اى بهترين كسى كه از تو يارى جويند مرا يارى ده، و
وَ وَفِّقْنىيا اَهْدى مَنْ رُغِبَ اِلَيْهِ، وَ لاتَجْعَلْنى فىاَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْابآءِ
اىراهنمايندهتركسىكهبهاو روى آوردهمىشود مراتوفيق ده، ودرآن روزكه همهبدونآنكه برآنان ستم
وَالْاُمَّهاتِ يَوْمَ تُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْلايُظْلَمُونَ.
رود جزا مىبينند مرا در زمره آنان كه عاق پدر و مادرند .
حال که مسیر منعم و نعمت ، رحمانیت و رحمت و سپاس و سپاسگذاری فراهم شده باید به اصل این هدایت و معرفت سلامی خاضعانه داشته باشد و از خدایش برای رحمه للعالمین ، درود بخواهد و با بیان جایگاه ایزد بزرگوار خود ، فقط از او پناه و یاری بخواهد که توفیق رضایت والدین را از آن خود سازد .
این اقرار هم جای تامل دارد که همه در قیامت به جزای اعمال خود خواهند رسید در حالی که به هیچ یک ستمی روا نخواهد شد و این تایید دیگری بر عدالت خدایی است که افتخار بندگی او به ما ارزانی شده است .
حقيقت اين است كه پدر و مادر از چنان شأنى برخوردارند كه سزاوار صلوات و كرامت بى نهايت شوند .
نكته ى ديگر آن كه صلاح و رشد و تعالى فرزندان ، خود موجب تعالى روح و بلندى درجات پدران و مادران نزد خداوند سبحان است و پروردگار متعال به يمن درجات والاى بندگان صالح خود ، به فرزندان آنان اجرى عظيم كرامت مى فرمايد . هم از اين روى ، امام عليه السلام دستور مى فرمايد كه كرامت هاى ويژه ى پدران و مادران بندگان صالح خدا را براى پدران و مادران خود درخواست كنيم) . [13])
خدايا ! مرا به فراموشى ياد آنان پس از نمازهايم و در هيچ آن و لحظه اى از لحظه هاى عمرم مبتلا مفرما
خیلیها میگویند «انسان» از ماده «اُنس» است، اما بسیاری معتقدند «انسان» از ماده «نسیان» است که همه چیز را زود فراموش میکند. شاید به همین دلیل باشد که لازم است دائماً خدارا یاد کرده و یا به یاد نعمتهای بسیاری که خداوند به انسان عطا نموده بود .
این یادآوری ها انسان را به حرکت به سوی کسب فضایل اخلاقی وادار می کند و ابزاری برای کسب خیر در دنیا و آخرت است .
در قرآن کریم خداوند آیات زیادی را پیرامون یادآوری و تذکر بیان نموده است که از جملۀ این آیات:
« وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ : و پند ده ؛ زیرا پند به مؤمنان سود مىدهد» ( ذاریات : 55)
و یا سوره ابراهیم آیه 52 و ... می باشد.
فراموشکاری انسان ومأموریت شیطان در مشغول کردن انسان برای از یاد بردن یاد خدا و تذکر خداوند برای عدم فراموشکاری در ایاتی از قرآن آمده است .
« وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا (طه - 115):
یقیناً پیش از این به آدم سفارش كردیم [كه از میوه آن درخت نخورد] پس فراموش كرد و عزمى استوار براى او نیافتیم »
معنای آیه این چنین آمده که قلب آدم برای لحظه ایی از عهدی که با خدا بسته بود سست شد . در نتیجه نهی خدا را فراموش کرد و در اثر اغوای شیطان فریب خورد و از همین آیه مشخص می شود که یکی از ابزار نفوذ شیطان در انسان " فراموشکاری " است .
چنانکه خداوند نیز در آیه 19 سوره مجادله به آن اشاره نموده است . پس سلاح شیطان برای وادار نمودن انسان به فراموشی از هر خیر و مصلحتی، نفوذ او از طریق نقطه ضعف انسان که انگیزه و شهوات اوست می باشد.
همانطور که خداوند در قرآن کریم به میوه یادآوری و آفت فراموشی اشاره کرده است راه آفت زدایی را نیز بیان نموده که تنها راه درمان را یاد مستمر خدا و ذکر نعمات او و همچنین به خاطر آوردن آخرت و روز حساب می داند .([14])
در نهایت باید بدانیم تکرار ذکر خداوند باعث تثبیت این امر در رفتار انسان گشته به گونه ایی که او حتی بدون تلاش در هر لحظه از زندگی یاد خدا را با خود به همراه دارد. و یاد خدا همچون ملکه ایی بر نفس او احاطه پیدا می کند و این روش دوری از فراموشی در تمامی مسائل کاربرد دارد ، خاصه که در این دعا یاد خدا و درخواست از او به واسطۀ خیری است که مبنای وظیفه شناسی انسان در برابر والدین می باشد و فرمان پروردگار بزرگ نیز اجابت می شود .
و بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا به سبب دعاهايم در حق ايشان بيامرز و آنان را به سبب نيك رفتارى با من مورد عفو قرار ده و از من اين شفاعت را بپذير و آنان را در بهترين محل كرامت و آسايش قرار ده .
در اين جا امام عليه السلام راه كار جبران كرامت هاى وصف ناپذير پدران و مادران را مى آموزد ، البته اين نكته روشن است كه گذشته از لزوم اداى احترام و مهرورزى به والدين در زمان حيات ، شايسته است فرزندان پس از وفات آنان ، به روح آنان خيراتى نثار كنند و براى ايشان از حضرت احديت طلب مغفرت و رحمت كنند ، اما از اينها كه بگذريم ، امام سجاد عليه السلام در اين دعا روش بديعى را به ما مى آموزند ؛ حضرت مى فرمايد : «و اغفر لى بدعائى لهما ، و اغفر لهما ببرهما بى مغفره حتماً.»
يعنى خدايا ! مرا بيامرز چون آنان را دعا كرده ام و آنان را بيامرز به سبب نيكويى كه در حق من روا داشته اند .
در اين دستور مختصر ، نكات نغزى نهفته است :
الف) دعا براى پدر و مادر عبادت است و موجب مغفرت خود شخص دعا كننده مى شود.
ب) نيكى پدر و مادر به فرزند موجب مغفرت آنان است .
ج) يادكرد فرزندان از نيكى پدر و مادر و توجه به خدمات آنان ضرورى است .
د) يادآورى فرزند از حقوق فوق العاده ى پدر و مادر الزامى است .
در ادامه ، حضرت سجاد عليه السلام مى فرمايد : «خدايا ! به سبب شفاعت و دعاى من رضايت خود را شامل حال آنها بگردان.» از اين فرموده ى امام عليه السلام معلوم مى شود دعا و درخواست فرزند و شفاعت او براى مغفرت پدر و مادر مؤثر است و چه بسا آنان را از گرفتارى هاى برزخ نجات دهد و اين خود تشويق بلكه الزام است كه فرزندان يادآور والدين باشند . ([15])
اَللَّهُمَّ وَ اِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لَهُما فَشَفِّعْهُما فِىَّ،
خداوندا اگر پدر و مادرم را پيش از من آمرزيدهاى پس ايشان را شفيع من قرار ده،
وَاِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لى فَشَفِّعْنى فيهِما، حَتّى نَجْتَمِعَ بِرَاْفَتِكَ فى دارِ كَرامَتِكَ،
و اگر مرا پيش از آنان مورد آمرزش قرار دادهاى پس مرا شفيع ايشان كن، تا در پرتو مهربانيت در سراى كرامت،
وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ،اِنَّكَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ، وَالْمَنِّ الْقَديمِ
و جايگاه مغفرت و رحمتت گرد آئيم، زيرا كه تو صاحب فضلزرگ و نعمت قديمى،
خدايا ! اگر پدر و مادرم مورد مغفرت تو هستند ، شفاعت آنها را در حق من بپذير و اگر مرا بخشيده اى ، شفاعت مرا درباره ى آنان پذيرا باش ، تا همه با هم در سايه ى كرامت و مغفرت تو گردهم آييم ، كه فضل تو عظيم و احسان تو ديرينه و قديم است و مهربان ترين مهرورزانى .
آن گاه امام عليه السلام عرض مى كند : «خدايا ! اگر مغفرت تو موجب نجات من شود ، شفاعت مرا بپذير و اگر مغفرت تو باعث نجات والدين من است ، شفاعت آنان را درباره ى من پذيرا باش» ، دو نكته در اين مورد شايسته ى يادآورى است :
الف) فقط مغفرت خدا موجب ورود به بهشت و نجات است و هيچ چيز از هيچ كس نجات بخش نخواهد بود .
ب) تنها شفاعت مؤمنان پذيرفتنى است و خداوند متعال شفاعت آبرومندان را خواهد پذيرفت و اين حقيقت ، اميدى براى مؤمنان است كه آنان اهل نجات و شافع اند ؛ از اين رو ، مى توان شفاعت را تعميم داد و بر اين اساس ، عالمان و مؤمنان و اهل نجات پس از معصومين عليهم السلام از زمره ى شفاعت كنندگان هستند.
اميد آن كه خداوند متعال شفاعت پاكان را نصيب ما نيز بفرمايد. ان شاء الله.
غَفَرَ اللهُ لَنَا وَ لَکُم وَالسَّلامُ عَلِیکُمْ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه
[1]- معرفی صحیفه سجادیه - جواد محدثی – سایت تبیان ( با اندکی تغییر و تصرف(
[2] - در اين نگاه عدل و فضل دو مفهوم مترادف نيستند و معاني متفاوتي دارند هرچند از حيث مصداقي در بسياري از موارد مشتركند، اما رفتارهاي از روي فضل رفتارهايي است كه علاوه بر رعايت عدالت و پرهيز از بي عدالتي، قاضي از حق خود گذشته و بيش از استحقاق به طرف مقابل خود مي بخشد .
[3] - به عبارت روشن تر خداوند در ذات خود عادل است و داراي قدرت و علم و هر نوع كمال ذاتي است، اما وقت اين كمالات در عمل و در حق بندگان اعمال مي شود صفات فعلي چون رزاق و وهاب و فياض متجلي و منشعب مي گردد كه مي تواند در مورد مخلوقات مختلف، متفاوت باشد ؛ مثلا فيض خداوند بر بنده اي بيش از بنده اي ديگر جاري گردد.
[4] - معناي خاص الهام ويژه اوليا و اوصيا است که گاهي با واسطه و گاهي بدون واسطه مي باشد. الهام با واسطه توسط صدايي که از شخص خارج مي گردد و آنگاه شنيده و معناي مقصوداز آن فهميده مي شود، صورت مي پذيرد. اين حالت، مانند رؤيا، در حالات اوليه انبياء رخ مي دهد و اهل حق آن را وحي خفي به شمار مي آورند. اما الهام بدون واسطه عبارت است از القاي معاني و حقايق در قلوب اولياء از عالم غيب که ممکن است به صورت دفعي و ناگهاني باشد و ممکن است به تدريج صورت پذيرد.
معناي عام الهام نيز گاهي با سبب و گاهي بدون سبب و نيز گاهي حقيقي و گاهي غير حقيقي است. الهام حقيقي با سبب از راه تزکيه و تصفيه نفس به دست مي آيد. الهام غيرحقيقي و بدون سبب، براي افرادي که استعداد خاصي دارند، به مقتضاي ويژگي هاي خاص نژادي و جغرافيايي حاصل مي شود مانند براهمه، کشيشان و راهبان
(نگا: سيد حيدر آملي، جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 454 – 455).
[5] - ( هوای نفس، وابستگی به دنیا ، وسوسه های شیطانی در قلب ، ترس و ...)
[6] - دکتر محمد معین، فرهنگ فارسى، ج 1، ص 546.
[7] - إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ سوره : والعصر آیه : 2
[8] -و سئل عن الایمان ، فقال : الایمان معرفه با لقلب ، و اقرار با للسان ، و عمل با لارکان . ح /227
شناخت قلبی. یعنی از صمیم قلب و از ته دل ، به انجام رفتاری یقین کند آنگاه به زبان اعتراف کند، یعنی اعتقادات الهی و اسلامی خود را بر زبان آورد، که خود تایید و قبول یک رفتار و باعث تثبیت آن است و پس از آن وظایف خود را با اعضاء بدنش انجام دهد، تمام وظائفی را که خداوند برای او تعیین فرموده است ، بطور صحیح و کامل به انجام رساند.
[9] - سوره ( لقمان )، آیه 14
[10] - (بحارالانوار ج 71 ص 77)
[11] - http://www.samamos.com/?p=1324 ارسال شده توسط: خلیل منصوری
[12] - برگرفته از سایت http://rasekhoon.net/article/show/170574/%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%B5/
[13] - دعا براى پدر و مادر ، شرح صحیفه سجادیه ـ آیت الله ممدوحی کرمانشاهی
[14] - رهپویان قرآن : http://rqoran.mihanblog.com/post/578
[15] - دعا براى پدر و مادر ، شرح صحیفه سجادیه ـ آیت الله ممدوحی کرمانشاهی
نظرات